از انتظار خسته ام
همه چیز- همه کس- همه جا
سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 1:15 :: نويسنده : شاهی بیگ
چیست فرق آدمی باجانور؟تاکه می نازدبه خودازآن بشر... آدمی راگرنبوداین امتیاز،بودبیش ازجانور،غرق نیاز... هست این نیروی ممتازبشر،عقل دوراندیش وآینده نگر... درشگفتم،درشگفتم من چرا این برتری، گشته دراو مایه ی وحشیگری؟؟؟؟ درطبیعت بی گمان هرجانور،هست درهنگام سیری بی خطر... من نمیدانم،نمیدانم چرانوع بشر،وقت سیری میشودخونخوارتر؟ درمیان جنگل دورودراز،هیچ حیوان دیده ای هم جنس باز؟ هیچ شیری دیده ای دربیشه زار،جمع شیران راکشدبالای دار؟ هیچ گرگی بوده کزبهرمقام،گرگهاراکرده باشدقتل عام؟ هیچ ماری دیده ای با زهرخود،کشته هابرپاکند درشهرخود؟ هیچ میمون ساخته بمب اتم؟تاکه هستی راکند ازصحنه گم؟ دیده ای؟دیده ای هرگزالاغی باربر،مین گذارد کار زیرپای خر؟ هیچ اسبی دیده ای غیبت کند؟یابه اسب دیگری تهمت زند؟ هیچ خرسی آتش افروزی کند؟یا گرازی خانمان سوزی کند؟ هیچ گاوی دیده ای کز اعتیاد،داده گاو وگاوداری رابه باد؟ پس چرا؟پس چراانسان باعقل وخرد،آبروی دام و دد رامی برد؟ پس بُوَد دیوانه بی آزارتر،زان که محروم است ازعقل بشر... .
نظرات شما عزیزان:
|
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|