از انتظار خسته ام
همه چیز- همه کس- همه جا
سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 17:4 :: نويسنده : شاهی بیگ
رونق تیـــر وتفنــــــگ است خــداخیــــــــــرکند
انــتـحــاری که ملنـــگ است خـــداخیـــــــــرکند
آهـــــــوان بیــــخبــــــر ودام حــــواث در پیـــش
عمـــوصیــاد زر نـــــگ است خـــداخیــــــــرکند
تا بکـــی ساده دل وبیــــخبــــــر، ازمکــر رقـیـب
مـا هیـان صیـــد نهنـــگ است خـــداخیــــــــرکند
یاد ایام که نـصــــــــوارو چلیـــــم بود بصـــــــد ر
حـالــیا شــیـشه وبنـــگ است خـــداخیـــــــــرکند
باز دربیـــشهِ شیـــــــــــران چه کر کس بازیست
روبــه، همغال پلنـــــگ است خـــداخیـــــــــرکند
بگـذ ر ازشـــوخـی و از طنــــــــزو مـــــــــــزاح
همــه جا آتـــش جنـــگ است خـــداخیــــــــــرکند
هـــــــــر د م این شیـــشـــهِ دل مـــی شـــکــنــد
دست نسوان همه سنگ است خـــداخیـــــــــــرکند
(عـند لیبا) تو ازین چــــــــرخ ســـتم پــیشه مرنج
سنگ هــمسایهء لنــگ است خــداخیــــــــــــرکند
سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 1:15 :: نويسنده : شاهی بیگ
چیست فرق آدمی باجانور؟تاکه می نازدبه خودازآن بشر... آدمی راگرنبوداین امتیاز،بودبیش ازجانور،غرق نیاز... هست این نیروی ممتازبشر،عقل دوراندیش وآینده نگر... درشگفتم،درشگفتم من چرا این برتری، گشته دراو مایه ی وحشیگری؟؟؟؟ درطبیعت بی گمان هرجانور،هست درهنگام سیری بی خطر... من نمیدانم،نمیدانم چرانوع بشر،وقت سیری میشودخونخوارتر؟ درمیان جنگل دورودراز،هیچ حیوان دیده ای هم جنس باز؟ هیچ شیری دیده ای دربیشه زار،جمع شیران راکشدبالای دار؟ هیچ گرگی بوده کزبهرمقام،گرگهاراکرده باشدقتل عام؟ هیچ ماری دیده ای با زهرخود،کشته هابرپاکند درشهرخود؟ هیچ میمون ساخته بمب اتم؟تاکه هستی راکند ازصحنه گم؟ دیده ای؟دیده ای هرگزالاغی باربر،مین گذارد کار زیرپای خر؟ هیچ اسبی دیده ای غیبت کند؟یابه اسب دیگری تهمت زند؟ هیچ خرسی آتش افروزی کند؟یا گرازی خانمان سوزی کند؟ هیچ گاوی دیده ای کز اعتیاد،داده گاو وگاوداری رابه باد؟ پس چرا؟پس چراانسان باعقل وخرد،آبروی دام و دد رامی برد؟ پس بُوَد دیوانه بی آزارتر،زان که محروم است ازعقل بشر... .
دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, :: 22:34 :: نويسنده : شاهی بیگ
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد وین بوِم محنت از پی آن تا کند خراب بر دولت آشیان شما نیز بگذرد باد خزان نکبت ایّام ناگهان برباغ و بوستان شمانیز بگذرد آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام برحلق و بردهانِ شمانیز بگذرد ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان دربقا نکرد بیداد ظالمان شما نیز بگذرد در مملکت چو غُرّش شیران گذشت و رفت این عوعو سگان شما نیز بگذرد آن کس که اسب داشت غُبارش فرونشست گرد سُم خران شما نیز بگذرد بادی که در زمانه بسی شمع ها بکُشت هم بر چراغدان شما نیز بگذرد زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت ناچار کاروان شما نیز بگذرد ای مُفتخر به طالعِ مسعود خویشتن تاثیر اختران شما نیز بگذرد این نوبت از کسان به شماناکسان رسید نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد بیش از دو روز بود از آن دگر کسان بعداز دوروزاز آن شمانیز بگذرد بر تیر جورتان ز تحمّل سپر کنیم تا سختیِ کمان شما نیز بگذرد در باغ دولت دگران بود مدّتی این گُل، ز گُلستان شما نیز بگذرد آبیست ایستاده دراین خانه مال وجاه این آب ناروان شما نیز بگذرد ای تو رمه سپُرده به چوپان گرگ طبع این گُرگیِ شبان شما نیز بگذرد پیل فنا که شاه بقا مات حُکم اوست هم بر پیادگان شما نیز بگذرد ای دوستان خواهم که به نیکی دُعای سیف یک روز بر زبان شما نیز بگذرد دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, :: 22:30 :: نويسنده : شاهی بیگ
شنبه 29 مهر 1391برچسب:, :: 1:7 :: نويسنده : شاهی بیگ
دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:, :: 1:47 :: نويسنده : شاهی بیگ
بوسیدنت را دوست دارم ،آخرینم
اشکت چه پنهان می شود با آستینم این آخرین لبخند لب هام است، زیبا
وقتی که می خندم ببین اندوهگینم دنیابرای من وتو...یک کوچه بغض است
هرروزبغضم ،گریه ام،هرروزاینم
زود است تا تنها نشستن رابفهمی
توچون منی داری کنارت می نشینم
یک روزوقتی خسته بودی می روم من
وقتی که آزارت دهد لحنم، طنینم
امشب فقط تا نیمه اش، روی زمینم!
دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:, :: 1:34 :: نويسنده : شاهی بیگ
بیاموز كه مجروح كردن قلب دیگران بیش از دقایقی طول نمیكشد ولی برای التیام بخشیدن آن به سالها وقت نیاز است.
بیاموزكه دوستان واقعی شما كسانی هستند كه با ضعفها و نقصانهای شما آشنایند ولیکن شما را همانگونه كه هستید و دوست دارند.
بیاموز که بدیگران بیاموزم هرانچه اموخته ام و به دیگران بخشش کنم از هرانچه اندوخته ام
بیاموزد كه داشتن چیزهای قیمتی و نفیس به زندگی شما بها نمیدهد، بلكه آنچه با ارزش است بودن افراد بیشتر در زندگی شماست. دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:, :: 1:27 :: نويسنده : شاهی بیگ
كه خداحافظ تو . . |
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|